نمایش 1–100 از 105 نتیجه
نمایش
همه
جهان كوچك من(چاپ دوازدهم)
علی قاضی نظامبايكوت (چاپ بيستم)
علی قاضی نظام
کتاب بایکوت نوشته علی قاضی نظام انتشارات ۳۶۰ درجه است که نخستین بار در سال ۱۳۹۵ به انتشار رسید.این کتاب از اولین کتابهای عمومی انتشارات است. با اینکه جزو اولینهای ماست ولی جزو پروفروشترین یا حداقل تا الان پرفروشترین کتاب ما به حساب میاد.
درمقدمه کتاب میخونیم:
بایکوت یعنی جدا شدن از یک جمع و پیوستن به جمع دیگر» – «بایکوت» برای من یک حس خوبِ – حسی که میتونم حالم رو تو هر لحظه با هزاران نفر شریک بشم – از صفر کنارِ هم شروع کردیم – از فیسبوک – تا تلگرام – از فضاهای مجازی که برایمان حقیقی بود – «با هم» خندیدیم – «با هم» بغض کردیم – «با هم» کمک کردیم – «با هم» همدردی کردیم – تمام اتفاقات رو «با هم» رقم زدیم – حالا – بعد از سالها – به لطف خدا – بایکوت را کتاب کردم – امیدوارم بتونم ذرهای از هزاران هزار حس خوبی که منتقل کردیم رو، با ارائه کتاب «بایکوت» جبران کنم
– کوچک قلب بزرگتان –
علی قاضینظام
بسته فرهنگي شازده كوچولو(چاپ سوم)
محمدرضا ژالهبدون بال پرواز كن(چاپ پنجم)
نرگس صرافیانمن آدم دير رسيدن بودم(چاپ سوم)
مهران قدیریجنگجوی ظريف(چاپ يازدهم)
مهسا رازقیمن سر قولم هستم(چاپ پانزدهم)
امیرعلی قكتاب صوتی مصيبتهای عاشقی
آلن دوباتن خوانش:محمدرضا ژالهبازدم
زیر نظر علی سلطانی
سنگینی جسم، روحم را مچاله میکند. گویی صدها وزنه به من آویخته شده. یک قدم جلوتر میروم. به پایین نگاهی می اندازم. به آسمان نزدیک ترم تا به زمین. تردید دارم. میترسم بپرم و به جای پرواز، سنگینی کالبد مرا به زمین بکوبد. شاید هم سقوط، شرط پروازم است. چشم میبندم. دستانم با موسیقی پخش شده در ذهنم، بدنم را وجب میکند. سانت به سانت.سلول به سلول. دستم را آرام روی پوستم میکشم. پوستی که حصاری است، بین من تا من. دندهها حالم را بهم میزند. رگ های بیرون زده ی دستم، طناب هایی است دور تا دور وجودم. قفس مغز اجازه هر کاری را از من گرفته.ساکن و بی حرکت، روح محبوسم را به آغوش میکشم. دمی عمیق میگیرم. تنها راه پرواز، بازدم نفسهای تکه پاره شده است. رها از قفس سینه، و پرواز به جایی که عاری از قفس است.
چيزهايی هست كه نمیدانی (چاپ چهاردهم)
علی سلطانیقبلاً همديگر را جايي نديدهايم؟!
فاطمه سيدي/فاطمه مصباحيان/حديثه حيدرنژاد/آيلار هشترودي/نگين خرمن دار/محدثه عزيزيكتاب صوتی«معاشقه از پشت آينه»
علی سلطانی
معاشقه از پُشتِ آینه داستانِ پسر جوانیست که فارغالتحصیل رشته ادبیات است و در ساختمانی در بالای شهر برای کار خدماتی استخدام میشود. از آنجا که خانهای برای زندگی ندارد، مدیر ساختمان، یک اتاق شیشهای واقع در پارکینگ را در اختیارش میگذارد که آنجا زندگی کند.
اتاق شیشهای به گونه ای است که که از داخل میشود بیرون را دید اما از بیرون به مانند آینه است.
دختر زیبایی هر روز قبل از اینکه به محل کار برود میایستد رو به آینه و آرایش میکند.
بیخبر از اینکه پسر، از داخل اتاق شیشهای محو تماشای اوست...بیخبر از اینکه پسر، در این ملاقاتِ شورانگیز دل میبازد...
این ملاقات یک طرفه ادامه دارد تا اینکه یک روز پسر برای نظافت به خانهی دختر میرود و ....
اين داستان براساس طرحی ازعلی سلطانی و مهدیس اکبری توسط علی سلطانی نوشته شده است.
فايل نمونه:
سائل
علی نوریپري نوشت(چاپ سوم)
پریسا زابلی پورآدمك های ابری
پوریا کریمیو تنها عشق چاره ساز است
علی سلطانیعشقت را به فنا نده
گری جان بيشاپآبی قرمز
محمد ارجمند
كتاب آبی قرمز مجموعه نوشتههای محمد ارجمند ،نويسنده جوانی آينده دار است كه اميد است با تلاش و پشتكار اين مهم رقم بخورد.
اين دومين اثر مكتوب وی است كه اقدام به انتشار آن نموده است.
وی اين كتاب را به اين شكل شروع كرده است
با نفس های گرم ودست های پر مهرشان،
جسمم را بیست و چهارساله،
و همهی آدمهای نه چندان خوب وتلخی که با رنجهایشان،
با دردشان،
با تزریقِ حال بدشان،
روحم را چهل ساله کردند؛
امضاء ، محمد ارجمند
كتاب صوتی«تماس اضطراری»
نويسنده و راوی:علی سلطانیرد پايت را باد برده
گروه نویسندگاندر باب اعتمادبهنفس
آلن دوباتن| مترجم:سارا امينی
شاید همهی ما اعتماد به نفس را هدیهای الهی از سوی خداوند بدانیم که فقط به افرادی خاص عطا شده است. این موضوع را احتمالا در لحظاتی به یاد میآوریم که تصمیم داریم کاری که برایمان سخت است انجام دهیم. کارهایی مانند حل معادلاتریاضی به اعتماد به نفس چندانی احتیاج ندارند؛ اما پیشنهاد ازدواج دادن به کسی که دوستش داریم یا درخواست اینکه همسفرمان صدای موسیقیاش را کم کند، از این نوع کارها است.
حالا چه باید بکنیم؟
«آلن دوباتن» در کتابش «در باب اعتماد به نفس»، مجموعه مهارتها، ایدهها و افکاری را به شیوهای نظاممند به ما میآموزد که با آموختن آنها به تدریج میتوانیم اعتماد به نفس را در خودمان بیشتر کنیم.
بسته ويژه بايكوت
علی سلطانیترقوه(چاپ سوم)
سيد سجاد ابطحیآوان
زير نظر علی سلطانی
نفس را باید حبس کرد و هر دم را«باز دم»گرفت؛ روح را باید در آغوش گرفت و با «بی وزنی» گفت: «خودم بهت پرواز و یاد میدم» و بعد «اطلس»کلمات را نشان داد و قلم را به «دستان خدا» سپرد و نوشت؛ به اینکه کجاست و زمان چه وقت است توجه ای نکرد و مثل یک «پزشک با محبت» کلمات را تیمار کرد. باید نوشت حتی اگر در «هفتمین روز» از پاییز غم انگیز بود! سخت است، اما (قسم به قلم و آنچه که می نویسد) فقط کافیست «امید» داشت به«دست های نارنجی»، و «کلاف» کلمات را رها کرد و دل خوش بود حتی به «یک ارزن تلاش»و بلند گفت «اجازه حضور بده»
بسته ويژه بايكوت
علی قاضی نظامآدمها و زندگي كوچك
فائزه سليميانخيالبافیها 1
شیما سبحانیآل م
محمد مرادنژادبرسد به دست نيك آفريد
گروه نویسندگانمن از چهل سالگي مي ترسم!
شيما سبحانیخيالبافیها 2
شيما سبحانیآلبوم «تماشايی»(دانلودی)
حسين حقيقیتنها در پاريس و داستان هاي ديگر
جوجو مویزهنوز هم من
جوجو مويزعاشقم كن
ناشناس!
تمام حرف ما این است
به قول ابراهیم هادی :
به فکر مثل شهدا مردن نباشیم
به فکر مثل شهدا زندگی کردن باشیم.....!
اینکه داستان چیست و از کجا آغاز شد، روایتی عجیب و غریب دارد، قاطع می گویم، همین امروز که مقدمه را مینویسم، اگر برگردم به چندماه قبل، با بسیاری از مطالبی که در این کتاب خواهید خواند، با شخصیتهایی که از آنان نام بردهام، هیچ آشنایی نداشتم و در بسیاری امور هم به این مسائل کمتوجه یا حتی باید بگویم بی توجه بودم.
شخصی که پشت این قلم نشسته است، نه مذهبی ست و نماز شبخوان، نه لاقید و لامذهب، اما امروز حالش از چند ماه قبلش خیلی بهتر است.
اتفاقی رخ داد شبیه یک تلنگر، در برخی جنبهها بیداری خوبی سراغم آمد، دیدم و متوجه شدم که زندگی همه آنچه ما تصورش را داریم، نیست، زندگی همهاش تلاش برای خود و دنیا نبوده و رسیدن، آن رسیدنی که ما به دنبالش هستیم، نیست....
گامبی وزير
نوشته والتر تويس|ترجمه مينا اسكندری
درباره ی کتاب گامبی وزیر :
داستان این کتاب خواندنی و هیجان انگیز در دهه ی 1960 شروع می شود؛ زمانی که دختری هشت ساله به نام بت هارمون به یک پرورشگاه می رود تا در آن جا بماند؛ چرا که مادرش در اثر تصادف با اتومبیل کشته شده است. بت که کودک ساکت و آرامی ست.توجه شجاع ترین و قدبلندترین دختر پرورشگاه جولین را به خود جلب می کند و با هم دوست می شوند .
پروانه در شيشه میميرد
زهرا قوامی
آرزوهایمان در این دنیا، مثل پروانههای رنگارنگ و زیبایی هستند.
پروانههایی که تا رَها هستند و می توانند آزادانه به هر جهت بروند، شاداب و سر زنده اند اما به محض گیر افتادن در هر دامی شادابی خود را از دست داده و رفته رفته به مرگشان نزدیک تر میشوند...
پروانههایی که وقتی زندهاند، می میرَند...
پروانههایی که با هر نگاهی از پشت شیشه به دنیای بیرون هزار بار میمیرَند و زنده میشوند...
پروانههایی که زنده اند اما زندگی نمیکُنَند
شين مهربان
سحرناز مقدموصيت نامه
فاطمه ميرحسينینجوای عاشقانه
فرناز مهدویاز دور
رضا میرفخراییآخرين دلتنگی
سجاد سلیمانیمستند می گويم دوستت دارم
گروه نويسندگانآلبوم «تماشايی»(CD)
خواننده:حسين حقيقیپس از تو
جوجو مويزهمه چيز از يك شوخي شروع شد
گروه نویسندگانSilver BaySilver Bay
جوجو مويزMe Before YouMe Before You
جوجو مويزParis For One
جوجو مويزپنج قدم فاصله
دختري كه رهايش كردي
جوجو مویزمن پيش از تو
جوجو مويزنامه هاي سپيد
علی مرادیمي گفت…
فهيمه ملكسين ميم
ميلاد شاهسونماه عسل در پاريس
جوجو مويزيك بعلاوه يك
جوجو مويزچيزهايی هست كه نمیدانی (چاپ پانزدهم)
علی سلطانیخوشحالي اين موبلوندها
اليف شافاك|مهرنوش عدالت
الیف شافاک در این جستار به موضوع هویت میپردازد. هویت مفهومی است پویا که از تعامل دائمی فرد و محیط شکل میگیرد. هویت هم تابع تغییرات محیطی است و هم تغییرات درونی فرد و از ﺁن جا که فرهنگپذیری در تعامل با هویت فرد صورت میگیرد این روند گاهی منجر به تضادها و بحرانهای هویتی در مهاجران میشود. فاصلۀ فرهنگی عمیق میان ارزشها و ﺁموزههای اخلاقی، اجتماعی و خانوادگی فرد با جوامع جدید و انطباق و سازگاری با عقاید و باورها و حفظ ارزشهای موروثی گاهی چنان عرصه را بر مهاجران تنگ میکند که ﺁنها را به ورطۀ هولناک بحران هویت میکشاند....