به موهايم سنجاق زد
و گفت: من دير دچار ميشوم.
نميدانستم دقيقا به كدام حس و حالت ميگويند «دچار»
حالا چند وقتيست كه او جايي در همين حوالي زندگي ميكند
و نام من ديگر در اسامي مخاطبهايش نيست.
اما من روزها خواب آلودهام و شبها سر به هوا ميشوم.
نه ميلم به خنده ميرود،
و نه با كسي حرفم ميآيد.
اتاقم تاريك است و
به نور چراغ احتياجم نيست.
به گمانم «دچار» به همين سادگي رخ ميدهد.
فراموش کردنِ کسي که
دوستش داري،
مثل منتظرِ مرگ ماندنِ کسيست که زمانِ رفتنش نرسيده …
شیماسبحانی در ادامه خیالبافی ۱ که بسیار با استقبال خوبی از آن شد.عاشقانه هایش را در مجموعه ای دیگر کرده است… .
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.