در حال دادن تذکرات لازم به چند تا کارگر بودم که يکي از کارگرا صدام کرد
خانوم مهندس
من: بله
خانوم آقاي مهندس گفتن طفل صغير… ببخشيد بچهتون گريه ميکنه
من: ممنون که خبر دادين
نميدونستم بايد از دست علي چيکارکنم هر وقت ماهور رو ميديد ميگفت طفل صغير اوايل از حرفش بدم مياومد ولي ديگه عادت کردم کل حرفش اين بود اين بچه پدر و مادر داره اونا رو هيچي حساب نميکنه بعد به تو که دوست مامانشي و خاله اش حساب ميشي ميگه مامان پس صغيره.
ديونه ميشدم وقتي سر اين موضوع باهاش بحث ميکردم ميدونستم الانم داره با کاراش بيشتر اشک اون بچه رو درمياره…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.