به نام مادر آفریده شدم
همان روزی که درخت بر شانههایش ایستاده
گوشوارهاش چند خوشه انگور
برمن تابید
لابهلای همه ی شبهایی که نزیسته
بادهای شمالی همیشه بر خلاف گیسوانش وزیده
دوستش دارم چون بوی خاک بعد از باران
در نفسهای خستهاش
هزاربار تکثیر شدم
من یک مادرم شبیه تمام مادران بعد از من
اما او مادر خویشتن بود
آخرین روز
خودش را کنار گنجه آویزان کرد
برای همیشه از کنار آینه رد شد
ومن در این شعر بلند او را کوتاه سرودم
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.