میگفت …
… یکبار از آدم بودن خسته شدم. دلم پرواز خواست. گفتم ایکاش پرنده بودم. دیدم دلم برای حرف زدن تنگ میشود، یکبار گفتم ایکاش درخت بودم دیدم دلم برای راه رفتن تنگ میشود، یکبار گفتم ایکاش دریا بودم دیدم دلم برای لذت شنا کردن تنگ میشود.
خلاصه دیدم همینکه آدم هستم خوب است. آدم که باشی میتوانی هر وقت دلت گرفت حرف بزنی، هر وقت حوصلهات سر رفت راه بروی، هر وقت دلت آرامش خواست خودت را به دست موجهای دریا بسپاری.
میدانی؟ آدم بودن بهمراتب بهتر از پرنده و درخت و دریا بودن است. اما فقط زمانی از آدم بودن لذت میبری که بفهمی آدم بودن با تمام بدیهایش خوبیهایی هم دارد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.