لحظه اولی كه ميخوايم راجع بِه عشق فكر كنيم، تنها چيزی كه به ذهنمون خطور میكنه، روزای شاد و عاشقانهست. يعنی تصور میكنيم وقتیكه عاشق میشيم قراره بزرگترين لذتهای دنيا رو نصيب خودمون كنيم. اين تصور غلطه، چرا؟ چون وقتي عاشق میشيم درد و رنجی كه قراره تحمل كنيم با بزرگترين درد و رنجهای عالم برابری میكنه.
انسانها برای اينكه بتونن با اين درد و رنجها كنار بيان يا به عبارتی اونها رو حل و فصل كنن بايد اول بتونن اون مصيبتها رو بشناسن. بعد كه اونها رو شناختن سعی كنن خودشون رو توی مسيری قرار بدن تا بتونن اون درد و رنجها رو بپذيرند. چرا كه بايد قبول كنيم بعضی از اين مصيبتها لازمه زندگی كردنه، اصلاً جزئی از پيش پا افتادهترين اتفاقاتی هستن كه ممكنه توی زندگی هر فردی رخ بده.
قراره توی اين كتاب با واقعيتهای عشق و عاشقی آشنا بشيم. به زبان سادهتر قراره هنر «واقعبينی در عشق» رو ياد بگيريم و بفمهيم توی رابطه، كدوم توقعمون معقول و كدومشون نامعقوله. حتی خودمون رو برای شكست عشقی هم آماده كنيم. بايد خدمتتون عرض كنم حتی ممكنه هيچ خيری از عشق و عاشقی نصيبتون نشه و اين موضوع هيچ ربطی به بدشانس بودن يا نبودنتون نداره!
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.